۶ مطلب با موضوع «اعیاد مذهبی» ثبت شده است

نیمه شعبان


  • دوباره همه از تو می گویند و می شنوند؛
    شیرینی نام تو و شهدِ یادت به کامها می نشیند؛
    دوباره طاقها برای نصرتِ تو قد علم می کنند؛
    کاغذهای رنگی به شاد باش تو در باد می رقصند؛
    دوباره همه دیوارهای شهر با سرانگشتانِ احساس چراغان می شود.
    اما … کاش گفتن و شنودن از تو سهم همه ثانیه ها باشد و یادآوریت همه دقایق را پر کند و خدمت به تو انگیزه همه حرکتها شود! کاش سینه مان صندوق صدقهای شود و قلبمان سکه‌ای نذر سلامتت! کاش دردمان همیشه با توسل به تو آرام گیرد و دستمان جز به دعا برای تو به آسمان نرود،
    کاش انتظار تو زنگی باشد که از نافرمانیت بازمان دارد!
    کاش حال و هوای همیشه دلمان به رنگ نیمه شعبان باشد…
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ولادت حضرت علی اکبر و روز جوان


حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین در سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.

مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است. لیلا برای امام حسین پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا، رویش روی رسول، گفتگویش گفتگوی رسول خدا ، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید "هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می شدیم به چهره او می نگریستیم"؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین چهره به آسمان گرفت و گفت «اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیة نبیک نظرنا الیه...».

حضرت علی اکبر علیه السلام اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است.

جوان، محتاج اسوه و الگوست. اسوه و الگوی جوان، باید جوان باشد؛ تا فضایل و کمالات این جوان دست یافتنی و ملموس باشد.

قرآن برای زندگی بشر، اُسوه و الگو معرفی می کند؛ «و لکم فی رسول الله اسوه حسنه». اگر پیامبر و سبک زندگی نبوی اسوه و الگوست، هر شخص و سبک دیگری اگر بخواهد اسوه و الگو باشد، باید رنگ و بوی پیامبر را داشته باشد و «اشبه الناس خلقاً خُلقاً و منطقاً برسول الله» باشد.

امام حسین علیه السلام حضرت علی اکبرعلیه السلام را عصارة بنی هاشم و شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه وآله دانسته، فرمود هر وقت دلمان برای رسول الله تنگ می شد، مشتاق زیارت علی اکبر می شدیم و زیارت و ملاقات علی اکبر علیه السلام بود که دلمان را در فراق پیامبر صلی الله علیه وآله تسلی می بخشید.

پس اگر کسی شیفتة جمال و کمال پیامبر صلی الله علیه وآله است، می تواند از رخسار و فضایل علی اکبر هم به پیامبر صلی الله علیه وآله برسد.


برگرفته از : پایگاه اطلاع رسانی حوزه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امام سجاد علیه السلام

پروردگارا آنچه را که شیطان به قلب من القا می کند که تمناها و پندارهای باطل و حسد بر خلق است ، تو بدل گردان به تذکر عظمت و تفکر در قدرت ، و تدبیر در محو دشمنان خویش قرارده
و آنچه که خواهد بر زبانم جاری شود از فحش و لغو و بدگوئی و ریختن آبروی مردم ، و یا شهادت دادن باطل و غیبت از مومنی غایب یا بدگوئی به مومنی حاضر ، یا مانند اینگونه آفات و معاصی زبانم را بدل گردان به ذکر و حمد و ثنای خود و استغراق در ستایش حضرتت و اعتراف به احسان و نعمات بی پایانت

فراز سیزده از دعای بیستم 

پی نوشت: گاهی هم شده سری به صحیفه سجادیه بزنیم که در زبان دعا، راه زندگی به ما نشان میدهد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عباس زینب(س)

اغراق نیست اگر بگویم که بعد از شهادت مادرم، هیچ چیز مرا به اندازه تولد تو خوشحال نکرد. با ذوق و شوقی که در وصف نمی گنجد، قنداقه تو را پیش پدرم بردم و گفتم: خدا به ما پسر داده است.

پدر خندید. تو را گرفت و غرق بوسه کرد و در گوشهایت اذان و اقامه گفت. پدر از ما پرسید: برای اسمش چه فکری کرده اید؟ مادر گفت: اختیار همه ما به دست شماست. «عباس» را پدر فرمود برای اینکه می خواست شیر دژم باشی و از بیشه آل الله حفاظت کنی و خاطره عمویش عباس را هم زنده نگه داری. «ابولفضل» را هم پدر کنیه بخشید. برای اینکه می خواست تو پدر همه خوبی ها و برتری ها باشی. من خودم شاهد بودم که پدر - علم را به تو نمی آموخت _ بلکه علم را چون پرنده ای که غذا در دهان جوجه اش می گذارد، در کامت می گذاشت. «سقا» را هم او لقب داد و در پاسخ به سوال بهت آلود من، اشاره کرد به کربلا...اما ماه بنی هاشم را فقط پدر نگفت، هرکس که روی ماه تو را دید، گفت. طلوع چهره ات در شب سیاه، ناخودآگاه، سکه ماه را از رونق می انداخت. همه ما مدام در کار تعویذ و تصدیق بودیم برای تو که مبادا چشم زخمی روی ماهت را بیازارد.

وقتی که ماه باشی، پلنگ ها هم خودشان را به بلندی می رسانند و به طمع چنگ انداختن بر صورتت جست و خیز می کنند. وقتی قمر بنی هاشم باشی، شمر هم برایت امان نامه می آورد...

بخشی از کتاب : سقای آب و ادب نوشته سید مهدی شجاعی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

امام حسین علیه السلام

از امام صادق علیه السلام به شرح ذیل است: «کلنا سفن النجاة لکن سفینة جدی الحسین (علیه السلام) اوسع و فی لجج البحار اسرع» (بحار الانوار، ج 26، ص 322) : همه ی ما اهل بیت، کشتی  های نجات هستیم ولی کشتی جدم حسین علیه السلام گسترده  تر و در دل دریاها (و موج های خروشان) باشتاب  تر و سریع  تر است.
تعبیر "کشتی" با اشاره به طوفان نوح و کشتی حضرت نوح علیه السلام می باشد. پس اگر شدت بلاهای زمینی و آسمانی، مادی و معنوی، به حد طوفان نوح نیز باشد، بی تردید کسانی که سوار کشتی "ولیّ الله" شده  اند، به "امرُ الله" مصون مانده و نجات می  یابند.
بنابر این ائمه اطهار علیهم السلام، برای بشری که همیشه در معرض طوفان ها و سیلاب های نابود کننده قرار دارند، نقش کشتی نجات «سفینة النّجاة» را دارند.

چه کسی سوار بر کشتی می شود؟

انسان در ساحل آرام سوار کشتی نجات نمی شود، بدیهی است که اگر انسان در معرض سیل و سونامی و امواج خروشان نباشد، سوار بر کشتی نجات نمی شود؛ می فرماید: وَ إِذَا مَسَّ الْانسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائمًا ...: چون به آدمى گزندى رسد، چه بر پهلو خفته باشد و چه نشسته یا ایستاده ما را به دعا مى خواند.... (سوره یونس، آیه 12) و بدیهی است که قرار است کشتی نجات، انسان را به مقصدی که سالم و دور از این مخاطره هاست برساند.
مقصد این کشتی، خداوند است و حرکتش از یک سو دور شدن از مُهلکات و از سویی نزدیک شدن به آرامش و سعادت است؛ با  نام خدا حرکت می کند و با نام خدا به مقصد می رسد: «وَقَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ» (هود، 41) و (نوح) گفت: به نام خدا سوار کشتى شوید که رفتن و ایستادنش به نام او است، چون پروردگار من آمرزنده و مهربان است.

برگرفته از :  امام حسین برای همه کشتی نجات است

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

عید مبعث

ماجرای بعثت حضرت پیامبر، با نقل های متفاوتی روایت شده است. چه سخنی رساتر و شیرین تر از بیان امام هادی علیه السلام که می فرماید: «هنگامی که محمد صلی الله علیه و آله ترک تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وی بخشیده بودبه مستمندان بخشید، هر روز به کوه حراء می رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار می نگریست، و شگفتی های رحمت و بدایع حکمت الهی را مورد مطالعه قرار می داد.

به اطراف آسمان ها نظر می دوخت، و کرانه های زمینو دریاها و دره ها و دشت ها و بیابان ها را از نظر می گذرانید، و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهی، درس عبرت می آموخت.

ازآنچه می دید، به یاد عظمت خدای آفریننده می افتاد. آن گاه با روشن بینی خاصی به عبادت خداوند اشتغال می وزید. چون به سن چهل سالگی رسید خداوند نظر به قلبوی نمود، دل او را بهترین و روشنترین و نرمترین دلها یافت.

در آن لحظه خداوند فرمان داد درهای آسمان ها گشوده گردد. محمد صلی الله علیه و آله از آنجا به آسمان ها می نگریست، سپس خدا به فرشتگان امر کرد فرود آیند، و آنها نیز فرود آمدند، و محمد صلی الله علیه و آله آنها را می دید. خداوند رحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمان ها به سر محمد صلی الله علیه و آله و چهره او معطوف داشت.

در آن لحظه محمد صلی الله علیه و آله به جبرئیل که در هاله ای از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئیل به سوی او آمد و بازوی او را گرفت و سخت تکان داد و گفت: ای محمد! بخوان. گفت چه بخوانم؟

جبرئیل گفت: «نام خدایت را بخوان که جهان و جهانیان را آفرید. خدائی که انسان را از ماده پست (نطفه) آفرید. بخوان که خدایت بزرگ است. خدائی که با قلم دانش آموخت و به انسان چیزهائی یاد داد که نمی دانست»

برگرفته از : http://www.hawzah.net/fa/Occation/View/67512

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰